Tuesday, March 3, 2015

Without knowing how it hurts...

وقتی دیگر دغدغه ای نداشته باشی نوشتن سخت می شود، ولی مگر میشود؟ مگر میشود دغدغه ای نداشت ، چرند است ، ولی وقتی از هر راهی که باشد از دغدغه ات گفته باشی دیگر خسته میشوی از همه حرفها ، از همه دغدغه ها ، دیگر نمیدانی چطور از همان لحظه لذت ببری توی لحظه زندگی کنی ، همه چیز میشود همین دغدغه ای که دیگر بلد نیستی ازش حرف بزنی دیگر بلد نیستی راجبه اش فکر کنی دغدغه ات میشوی خودت که دغدغه هایت را گم کرده باشی میشود خودت که خودت را گم کرده باشی میشوی ژان باپیست کارکتر خیالی با ویژگی منحصر به فرد درک بویایی قوی که بعد از 1 سال ریاضت بویت را بوی محیط را از دست داده باشی برای تویی که تنها از زندگی بو را حس کردی حالا همه چیز معنایش را از دست میدهد تا تو دوباره بویی به محیط اضافه کنی دیگر همه غریبه اند تا تو بوی خودت را دوباره حس کنی بتوانی مقایسه کنی تشابه بین بوی خودت را دیگران پیدا کنی تا حس تعلق شان را به خودت درک کنی، عادت کن آدم ساده طور باید بگویم که باورت شود

پ.ن : i'm just sayin, i mean it


Radiohead - How To Disappear Completely

No comments:

Post a Comment